حق داري
اين روزها دل تو خيلي شلوغ
سرت پرشور ست
گله ای نیست
چندمین بار است - گمانم -
یادت رفت
روز میلادم
دل من جان سخت است
نمانده جایی دگر
براي اين همراه
اين همسفر غمخوار
اين دل سرگشته و غمبار
چشم تو ،
آه از آن چشم
آن کولی
آن عصیانگر شهرآشوب
آن چشمه جوشنده ناز
آن نگاه پر راز
آن افسون پياپي
آن دم كه دلم را به فنا داد
@ حميد رضائي
:: موضوعات مرتبط:
اشعار شاعران ,
,